...

این دلنوشته ها و گاهخوانده ها یادآور روزگاریند که به جرم عهد نبسته ام چکه چکه می بارمشان

...

این دلنوشته ها و گاهخوانده ها یادآور روزگاریند که به جرم عهد نبسته ام چکه چکه می بارمشان

سیب

سکوتی ملایم بر طبیعت بکر می وزید و حیات،  

 بی فراز و نشیب جاری بود. 

 گاه دانه ای سر بر می آورد،آرام،و صدای خزش  

 زیرکانه ی جنبنده ای حاشیه ی سنگ رامرتعش  

 میکرد. 

 در این هنگام ها،شاخ و برگی گرفت منظومه و  

 موجودی شگرف تصویر صامت زیستن را شکست

 و دنیا را در چارچوب اختیارش قاب گرفت. 

 موجودی به نام انسان،انسانی به نام آدم.. 

 موجودی به نام انسان،انسانی به نام حوا به  

 هوای یک سیب،پدیداری تمام آدم ها را گردن گرفت.

       " از به هم پیوستن خط نگاه آغاز شد 

      عشق از یک جفت الماس سیاه آغاز شد

 پله پله، هست ها نیست شدند،نیست ها هست. 

بودها نابود گشتند و نبودها جان گرفتند..

 حالا سالیان سال گذشته ، میراث عشق در دستان 

 ما جا خوش کرده  و نوبت  فریبایی ما شده است ،

 ....... تا چه زمان کلاغ به خانه اش برسد !؟

      

نظرات 21 + ارسال نظر
مهیار شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 21:14

سلام
مطالب خوبی دارید
تبادل لینک میکنید؟
شرایط بخوانید
http://www.tafrihi.ir/archives/000103.php
-------------
چندتا لینک معرفی میکنم
بیوگرافی ملکه با بازی کیون میری
http://jumong.tafrihi.com/2009/05/pic_kyun_mi_ri_tafrihi.php
عکسی از فضولترین دختر دنیا
http://fun.tafrihi.com/2009/05/pic_fun_girl_fozol_tafrihi.php
عکسی از جدیدترین فشن یک خر
http://fun.tafrihi.com/2009/05/pic_fun_fashion_animal_tafrihi.php
عکس های ملاقات آرش و آیسل با ولادیمیر پوتین
http://fun.tafrihi.com/2009/05/post_19.php
شباهت انجلیاجولی با گوسفند!!
http://fun.tafrihi.com/2009/05/post_18.php
بیوگرافی جومونگ با بازی سانگ ایل گوگ
http://jumong.tafrihi.com/2009/05/song_il_kuk_pic_tafrihi.php
رعایت حجاب در دندان پزشکی!
http://fun.tafrihi.com/2009/05/pic_woman_hejab_dandan_tafrihi.php
گزارشی از دوبله "افسانه جومونگ"
http://blog.tafrihi.com/2009/05/post_2492.php
--------
www.tafrihi.com
خداحافظ

پسته شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 23:17

سلام فدات شم !!!

مبارکه پستت !!

دوست جونم ۱۰۰۰ تا افتخار !!!

عالی بود !!
دلمون پوسید ...مغزمون پوکید ...عقلمون پرید ... فیسمونم که به قول رادیکال افت زده شد تا تو اپ کنی !!!

سلام مهربون
اگه می دونستم اینهمه بلا واسه دیر آپیدنم سراغت اومده...
...خب زودتر آپ میکردم ! mer30

-- راستگو -- یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 00:58

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
ما یک سایت جست و جو ایجاد کرده ایم که فقط سایت های به زبان فارسی در آن ثبت خواهد شد.
شاید به نظرتون کار اضافی باشه چون می شه از گوگل هم استفاده کرد.
ولی تفاوتش در این هست که ما چون سایت و یا وبلاگ های به زبان فارسی را ثبت خواهیم کرد و اگر کسی کلمه انگلیسی را جست و جو کند در نهایت با سایت و یا وبلاگ های فارسی مواجه خواهد شد که در گوگل اگر کلمه انگلیسی جست و جو کنید به سایت های انگلیسی مواجه خواهید شد.

اگر شما مایل به ثبت وبلاگ یا وب سایت خود در موتور جست و جو هستید ابتدا باید یک لینک در وبلاگ یا وب سایت خود به آدرس http://www.rastgo.com با عنوان "راستگو" بدهید و بعد در لینک زیر در خواست می دهید تا وبلاگ یا وب سایت شما در موتور جست و جو ثبت شود.
http://www.rastgo.com/submit-script/

متشکریم

ای بابا!

ن.ک یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 13:49 http://yekjomleyekzendegi.blogfa.com

حیات، همیشه بی فراز نشیب جاری است... و چه زیباست اگر قلممان را در اسارت ذهن حیات برگیریم
و چه زیبا قلم می زنید خاطرات موجودی به نام انسان را

و چه زیباست اگر تمام اسارتمان را فریاد کنیم بدون واهمه،بی جسارت.
..
اما حیات گاهی شکل ِ همه جور ناهمواری به خود میگیرد.!.
ممنون

1pars.com یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 16:26

بزگترین مجله اینترنتی و بزرگترین چت ایرانی
WWW.1PARS.COM

ابلیس یکشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 20:15

از آتش پرسیدند محبت چیست؟گفت از من سوزانتر
از مهربانی پرسیدند محبت چیست؟گفت از من مهربانتر
از خود محبت پرسیدند محبت چیست ؟گفت من نگاهی بیش نیستم

بو قَدَر اولدوز آراسیندا بیزه

یئددی گؤیلرده بیر اولدوز یوخوموش !
----------

نیپون کوکو دوشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 19:56

سلام
پست جدید مبارک
خودت می دونی که فقط در همین حد می تونم یگم
تو پینارم آخه نازنین...
راستی
تو کوزه گری؟کارگا داری؟

سلام
میدونم..مرسی
نه..یه کارگاه دارم..صحافیه!
های های..بای بای !

ابلیس دوشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 20:33

در اسمون دنیا هرکی ستاره داره
چرا هر وقت نوبت ماست اسمون جایی نداره

گاهی همه جای اسمونو دید میزنیم الا دقیقا بالای سرمون..
واسه پیدا کردن ستاره باید سر رو کمی بالاتر گرفت شاید.

شادی را علت باش نه شریک،و غم را شریک باش نه دلیل(زرتشت)

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 16:48


یک سیب دگر بچین و حوایی کن
نامردم اگر دوباره آدم نشوم

من نخل شدم قرار شد خم نشوم
جز با تو و خنده هات همدم نشوم
یک سیب دگر بچین و حوایی کن
نامردم اگر دوباره آدم نشوم!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 18:32

وصف دلپذیر و لطیفی بود از آفرینش.
آرامش پیش از انسان وسوسه بر انگیز بود. لحظه ای نشستم بجای دانه یا سنگ یا آن جنبنده! ولی...ولی دلم تنگ آمد. هستی بی انسان چیزی کم دارد. نه .... وخیم تر از این؛ عبث بنظر می رسد..
راستی؛ حوا وآدم عشق را تجربه کردند یا راهی جز این نداشتند؟

حوای من بر من مگیر این خودستایی را که بی شک
تنهاتر از من در زمین و آسمانت آدمی نیست
!!!!!!!!!

فکر میکنم آدم و حوا نمک گیر توفیقی اجباری شدند!
با این قصه همچنان در دالان ذهنم درگیرم .. اگر قصه شان
جور دیگر می بود پس سهم انسان های امروز ..؟
آیا آفریننده شان چنین قصد کرده بود.؟
آیا...
/ تنها یی ام را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست../
ممنون.

ن.ک سه‌شنبه 12 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 20:24 http://yekjomleyekzendegi.blogfa.com

دل هایمان را به سیب ببخشیم که سرخی اش را برای اسارت قلممان به حراج بگذارد

ای سیب سرخ غلت زنان،در مسیر رود
یک شهر تا به من برسی عاشقت شده ست ..

نوید چهارشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:32 http://LAWBREAKER.BLOGSKY.COM

سلام، بالاخره اومدی منم که مثل همیشه دیر اومدم :)
این شعر از دکتر شریعتی ، چند وقت پیش یکی از دوستام توی نظرات برام گذاشت

خداوندا!

اگر روزی بشر گردی

ز حال بندگانت با خبر گردی

پشیمان می شوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت



خداوندا تو مسئولی

خداوندا تو می دانی که انسان بودن و ماندن

در این دنیا چه دشوار است

چه رنجی می کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است

"تنها" خوشبخت بودن خوشبختی ای رنج آور و نیمه تمام است .

" تنها" بودن ، بودنی به نیمه است . (شریعتی)

سلام.

سورنا چهارشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:15

سلام
امیدوارم زمانی کلاغه به خونش برسه که به همه آرزوهامون برسیم!
مرگ رو خیلی جالب توصیف کردید!

سلام
و کاش در تلاقی قصه و کلاغ برسیم به :
..بالا رفتیم ماست بود ،قصه ی ما راست بود..

نیپون کوکو چهارشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 18:02

سهههههههههلام
دلم برات تنگیده
کجایی تو؟
اه تو که کنارم نشستی...
خوب اینا رو ول کن
پستاتونو آپ کنید همهههههههههههههه
(دقت کن نکته داشت)
خوب دیگه چه خبر؟
وقت رفتنه نه؟
بای بای

منم سهلام!
خلقت تنگ شه دلتنگ میشما!
عجب نکته ی ظریفی!!!

بای .

نیپون کوکو(آفتاب تابان) چهارشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 21:06

ووووووووووای وووووووای
سلام سلام صد تا سلام
جون تو داشتم می مردم
بلخره آورد این قسمت کامنت های وبلاگت
که مدتی بود نمی آورد
دلیل تاخیر مان نیز همین بود
اما این رایانه حسابی منو تنبیه کردا...
چه خوب یادته که چی گفتی بهم امروز؟
درست شد خیالت راحت مردمک
نیازی نیست بیایی و رایانه منو بشکنی
هیی هیی هیی

بله دیگه...اینه..وقتی من بخوام کامپیوترتو تهدید کنم..خب معلومه
غلاف میکنه !

نیپونکوکو چهارشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 22:29

گریه کن گریه قشنگه گریه سهم دل تنگه.
کی میگه گریه قشنگه حیف تو چشات ببارن.
روی زخمای ترانه مرحم اشکو بزارن.
من باید گریه کنم من .
نه تو که بوته یاسی
.طفلی چشمام که یه عمره شدن ازدست من آسی.
اشکاتو بزار برای روزی که من دیگه نیستم
روزی که ردمو از هر کی بگیری میگه نیستم
چه تحملی چه صبری وقتی از تو دوره دورم
وقتی هیچکیو ندارم که بشه سنگ صبورم.
به خداقسم شکستم به خدا که پیره پیرم.
سرنوشت ما همینه تو بمونی من بمیرم.
بغض فاصله شکسته صورت ترانه خیسه.
کاش میشد قصه ما رو یکی از نو بنویسه.
ماهی همیشه تشنم توی این آب گلالود.
بغضتو نشکن عزیزم گریه سرنوشت من بود.
نه تو اومدی نه بارون هر چی چشم به جاده دوختم.
توی حراجی گریه ساده اشکامو فروختم

من برای تو میخونم
هنوز از این ور دیوار
هرجای گریه که هستی
خاطره هاتو نگه دار
تو نمیدونی عزیزم
حال روزگار ما رو
توی ذهن آینه بشمار
تک تک حادثه هارو
خورشیدو از ما گرفتن
شکر شب ستاره پیداس
از نگاه ما جرقه ،صدتا فانوسه یه رویاس
من برای تو میخونم
بهترین ترانه هارو
دل دیوارو بلرزون
تازه کن خلوت ما رو
هم غصه بخون با من
تو این قفس بی مرز!
لعنت به چراغ سرخ،لعنت به چراغ سبز

مردمک جمعه 15 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 23:14


سلام بوعلی سینا
فکر میکنم موقع تایید کردن نظرتون مشکلی پیش اومده
شاید حذف شده باشه..در هر صورت سهوی بوده.
معذرت میخوام.
خوشحالم که از قالب و نوشته خوشتون اومده..
ممنونم از حضورتون..

نیپون کوکو سه‌شنبه 19 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 21:07



پنج وارونه چه معنا دارد؟
خواهر کوچکم از من پرسید
من به او خندیدم
کمی آزرده و حیرت زده گفت:
روی دیوار و درختان دیدم !
باز هم خندیدم
گفت:
دیروز خودم دیدم پسر همسایه پنج وارونه به
مینو می داد !
آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید
بغلش کردم و بوسیدم و با خود
گفتم:
بعد ها وقتی غم
سقف کوتاه دلت را خم کرد
بی گمان می فهمی
پنج وارونه چه معنا دارد

قار قار
می بینی؟
خبرچین ها
را ه افتاده اند
من که حرفی نمی زنم
تنها گاهی
در غیاب تو
پرندگان را
به نام تو
میخوانم
------------
چه شعر قشنگی زدی...پنج وارنه !

پسته چهارشنبه 20 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 15:51

دینگ دینگ ... دینگ دینگ ...

شاخکام داره میجنبه ... اونم شدید !!

ببخشید متوجه نشدم ...اون پسر همسایه اون ۵وارونه رو به کی داد ؟؟!!! به مینو ؟؟!!

همون بانو مینوی خودمون ؟؟؟!!!

اهان خوبه بگب که خواهر کوچیکه داشته مچ گیری میکرده ... هیی هیی هیی !!

شاخک هات نجنبه ... من واسه این که کم نیارم گفتم ... تو چرا باور میکنی اخه؟؟؟!

دیلینگ دیلینگ...(یادته؟ نگرانیت ...اونم شدید!!)

هر گردی که گردو نیست...هست؟
هر پنجی ام وارونه ش تاپ تاپ نمیکنه که...میکنه؟
سرکار علیه...متخلص! به نیپون کوکو برای رفع شبهات وارده
میتوانید تا حداکثر ۲۴ ساعت تقاضای خود را مبنی بر شفاف سازی
قضیه ی درخت و ۵ و همسایه و ...کتبا اعلام نمائید!!
با تشکر...نیم رخ!
ضمنا حضور شاهد محترم(خواهرذ کوچیکه)برای رفع اتهام الزامی
می باشد نقطه!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 21 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 17:08

ای بابا من بی کناهم فقط همینو می تونم بگم چون عجله دارم
جوجو یکی طلبت........

همه اولش همینو میگن !

پسته جمعه 22 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 00:59

به قول مردمک :همه اولش همینو میگن ...

دست های پرتوان ...برس به داد این ناتوان !!
(دست : کنایه از مردمک !!)

نه نه ... باید توی دادگاه مشخص بشه !!

بله هر ۵وارونه ای ممکنه اولش تاپ تاپ نمی کنه ... اما بعد .. امان ... ای دل غافل ... همچین تاپ تاپی میکنه که دیگه نمیشه نگهش داشت !!!!

اره ؟!!!

اره ...

yes ...

بابا تکذیب نکن ... اره دیگه !!

سلام ناتوان! :) (قراره من دست باشم دیگه؟؟)
yes... آف کورس!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد