با دوپای مشعوف؛ با دستانی لبریز از نور همراه زمان باید جاری بود... گاه گذر زمان ارزش "گاه توقف ها" را به یغما می برد باید جاری بود چون زمان
باید بستر ِ همواری باشد تا بتوان پا به پای زمان جاری بود .. هموار یعنی بی شن و سنگ .. بی گل و لای .. بی شاخه و شعبه حتی ! زمین به عمرش ، بستری چنین ، ندیده ! پس به ناچار ، همگام با ناهمواری های پرشمار ، باید جریان گرفت .. و باید نور و شعف دست و پا کرد تا خراش نگرفت و همراه ماند . به یغما رفتن ارزش "گاه توقف ها" را هم بسپاریم به آینه های درون .. تا چه باز بتابند ! ___ عجب اطنابی از آب درآمد !!
با دوپای مشعوف؛
با دستانی لبریز از نور
همراه زمان
باید جاری بود...
گاه گذر زمان ارزش "گاه توقف ها" را به یغما می برد
باید جاری بود چون زمان
باید بستر ِ همواری باشد تا بتوان پا به پای زمان جاری بود ..
!!
هموار یعنی بی شن و سنگ .. بی گل و لای .. بی شاخه و
شعبه حتی !
زمین به عمرش ، بستری چنین ، ندیده !
پس به ناچار ، همگام با ناهمواری های پرشمار ، باید جریان گرفت ..
و باید نور و شعف دست و پا کرد تا خراش نگرفت و همراه ماند .
به یغما رفتن ارزش "گاه توقف ها" را هم بسپاریم به آینه های درون
.. تا چه باز بتابند !
___
عجب اطنابی از آب درآمد
هر چه قدر قلم ما خوب باشد قلم شما صد بار بهتر
و هر چقدر نوشته های ما خوندنی باشد دست خط شما ستودنس تر
فعلا فقط همین!!
لطفی ست ستودن دستنوشته های مردمک ، که دارید ..
ممنون
با سلامی از جنس زمستان بروز شدم خوشحال می شم سری بزنید
خوشالم که دعوتم به خوندنتون :)